آسیب شناسی(3): قانون ایرانی و باقی قضایا

وقتی انسان با نگاه متفاوت به مسائل نگاه میکنه، برداشتهای متفاوت و جدیدی از همان پدیده به دست میاره.

همین روزنامه الحیات  چاپ ریاض را که تورق می کردم، مطلب جالبی به چشمم خورد که از نظر فقهی- حقوقی قابل تامل بود.این روزنامه در شماره پنجشنبه 18 مارس 2010 صفحه 7 مطلبی مصاحبه گونه رو چاپ کرده که در آن مشروعیت شرعی تقنین توسط حکومت را توجیه کرده است.

سوال اصلی مطلب این است که آیا اساسا، هنگامی که قرآن و سنت نبوی به عنوان منابع تشریع و تقنین وجود دارد، حاکمیت حق وضع قوانین را دارد یا خیر؟

گویا در عربستان، این موضوع، مساله جدیدی نیست و از زمانی که در کشور اعلام شد که «حسبنا کتاب الله» و وقتی قرآن هست، دیگر نیازی به قانون اساسی نداریم، فقدان حق تشریع و تقنین برای حاکمیت به یک مساله بدیهی تبدیل شده است. به تبع این نگاه، اساسا چیزی به نام پارلمان و مرجع قانونگذاری وجود ندارد و هیات دولت (به ریاست ملک) با تصویب مصوبات و آیین نامه ها (که البته دارای ماهیت قانون است) کشور را اداره می کند. با این حال برای ایجاد مشابهت با سایر کشورها، 17-16 سال پیش مجلسی به تحت عنوان «مجلس الشوری» به دستور ملک فهد و با اعضای منصوب پادشاه به راه افتاد که تنها در مسائلی که دولت ارجاع میدهد، نظر مشورتی  صادر می کند و حقیتا یک مجلس شورا است و نه پارلمان.

حال انگار که دوباره تحت تاثیر مسائل مختلف، مساله جواز یا عدم جواز تقنین و مدون کردن احکام فقهی قضایی در دستور کار شورای علمای برجسته عربستان (هيئة کبار العلماء)  قرار گرفته و روزنامه الحیات هم به حواشی آن پرداخته.

مخالفین تقنین و ماده ماده کردن احکام شرعی معتقدند که محدود ساختن قضات (که غالبا از فقها هستند) به صدور احکام در چارچوب قوانین، دست آنها را در استنباط احکام شرعی از منابع فقهی می بندد و عملا قاضی فقیه، به صورت دست بسته بر کرسی قضاوت می نشیند و این مغایر با صلاحیت های شرعی قاضی است. این عده -که اکثریت را تشکیل می دهند - به آیاتی همچون {انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک الله} و نیز {فاحکم بین الناس بالحق} تمسک می کنند و عقیده دارند که هر قاضی فقیه در هنگام صدور رای، حق اجتهاد دارد و نمی توان ترجیح یک فتوی بر فتوای دیگر، دست او را بست.

در مقابل، فقهای تجددخواه سعودی تاکید می کنند که تدوین احکام شرعی در قالب قوانین، موجب اطلاع شهروندان از حقوق خود و آسان شدن کار وکلای دعاوی خواهد شد.

این مطلب، من را به یاد بحث و جدل های عصر مشروطه انداخت که مشروطه خواهان یکی از مطالبات اصلی شون رو تاسیس عدلیه اعلام کرده بودند

 اما با این فرق که فقهای سعودی، به رغم همه تندروی ها و کژروی ها، ابتدا درباره آنچه قرار است انجام بشود تفکر و اجتهاد و تامل می کنند، اما در ایران، تحت تاثیر هیجانات مشروطه خواهی و با گرا دادن روشنفکران دانش آموخته فرنگ، در بستر گفتمان برون فقهی (و نه درون فقهی) نظام محاکم شرع برچیده شد و تقنین و قانون گذاری وارد ایران شد.

اینجا است که دوباره همان ایده قبلی به ذهن متبادر می شود که در ایران، نه تنها «حقوق» (در مقابل فقه) که حتی «قانون» نیز یک کالای  وارداتی است و بدون آمادگی فکری و فرهنگی  و فقهی و کلامی وارد نظام اجتماعی ایران شده است. به عقیده من، تقنین و قانون در ایران، به مثابه جنین ناقص الخلقه ای است که به دلیل طی نکردن مراحل تکاملی جنینی، همچون موجودی ناقص الخلقه بر همه ابعاد حیات شهروندان سایه افکنده است، بی آنکه مبانی نظری تقنین و تشریع، و ابعاد الزام آور بودن شرعی آن توجیه شده باشد...

بسمه تعالی

سلام

فعلا -احتمالا تا آخر فروردین- تهران نیستم و این مدت را در سفر به سر خواهم برد، اما علی القاعده، مسافرت نباید مانع از تفکر و تامل و کتابت شود! این را عرض کردم تا کوتاهی ها در بروز کردن وبلاگ را توجیه کرده باشم، و الا به طور روزانه به نظرات درج شده در وبلاگ پاسخ خواهم داد، ان شاء الله.

همین!

نقد چكيده پروپوزال

بسمه تعالي

پس از آنكه متن چكيده پروپوزال رساله ام را در وبلاگ قرار دادم، دوستان عزيزي، آشنا و ناآشنا، منت نهادند و نظرات جالبي در اين زمينه مطرح ساختند و من را در انتشار مرحله به مرحله يافته هاي ذهني‌ام تشويق كردند. حال، يكي از نظراتي را كه به تازگي جناب "آيدين مطلب زاده" (كه البته توفيق آشنايي با ايشان را ندارم) در قسمت نظرات مرقوم داشته اند را اينجا نقل كرده و در ادامه پاسخ خود را نوشته ام.


نظر آقاي "آيدين مطلب زاده":

با سلام

جناب دکتر من فکر می کنم این موضوع اساساً به لحاظ سیر تاریخی و اجتماعی آن در قالب مکاتب و آموزه های کیفری مختلف که به کرات مورد بحث و بیان مشروح از سوی صاحبنظران غربی و ایرانی قرار گرفته است و هم با توجه به رساله دکتری جناب استاد دکتر حسینی(دانشگاه تهران) که مبسوط واقعاً کاملی در رابطه با سیاست جنایی اسلام می باشدتا حدودی تکراری است. البته شاید شما دید متفاوتی خواهید داشت که این جای تامل است!


پاسخ:

سلام

ممنون از دقت نظر شما كه به اين ظرافت بر مساله متمركز شده ايد. اميدوارم در آينده نيز لطف كنيد و مطالب مطروحه در اين زمينه را نيز مورد مداقه قرار دهيد. و اما چند نكته:

 * اول اينكه رساله دكتر حسيني تقريبا ارتباطي به اين موضوع ندارد. ايشان صرفا به كشف و تبيين سياست جنايي اسلام پرداخته اند و اشاره اندكي به صلاحيت هاي حاكم كرده اند. مراد دكتر حسيني (و دلماس-مارتي) سياست جنايي است، لكن در اينجا حقوق كيفري مورد نظر است. در سياست جنايي، روش علمي تجربي نيز مورد نظر است، لكن در رساله حاضر از روش فلسفي استفاده خواهد شد. آنچه که در آثار دلماس-مارتی، دکتر سید محمد حسینی و دکتر نجفی ابرندآبادی مطرح شده، ذیل مفهوم سیاست جنایی قابل تعریف است، به معنی الاعم: تمام سیاستهای کیفری و غیرکیفری کاهش جرم. اما آنچه در این رساله مد نظر است، تحلیلی است فلسفی و نظری و الزام آور برای حقوق کیفری.

* دوم اينكه، اين بحث اگر چه شايد به صورت جسته و گريخته در برخي متون مطرح شده، اما بر اهميت آن تاكيد نشده است. در اين رساله به نوعي "بازانديشي" مورد نظر است؛ به اين معنا كه نظامهاي كيفري را بايد دوباره بر اساس تئوري هاي سياسي بازانديشي كرد و از نو بنا نهاد، آن هم بر اساس انديشه هاي سياسي و نه انديشه هاي صرف حقوقي.

* سوم آنكه، آنگونه که دلماس مارتی در حوزه سیاست جنایی ارائه کرده است، تحلیل "وضع موجود" است به روش علمی، و به نوعی رویکردی توصیفی-تحلیلی صرف است. اما در این رساله، نظام کیفری "آنگونه که باید" مورد توجه خواهد بود.

* چهارم، اگر اطلاع داشته باشيد، جناب محسن كديور در مقدمه كتاب "حكومت ولايي" خود نوشته كه بخش نهايي كتاب كه به ابعاد حقوقي-اجتماعي نظام ولايي است را -به دلايلي- پيش از انتشار حذف كرده است. و اين خود نشاندهنده داغ بودن اين گونه مباحث است.

* اين رساله به دنبال آن است كه سه فرضيه را ثابت كند: 1) حقوق كيفري ملزم به رعايت تعاريف اساسي مطرح در حوزه انديشه سياسي است و نمي تواند تعريف جديدي ارائه كند. 2) تئوري هاي حقوق كيفري در چارچوب انديشه هاي سياسي قابل تعريف هستند. 3) درايران بايد تئوري حقوق كيفري ولايي تعريف و تبيين شود.

* باز هم از دوست گرامی "آیدین مطلب زاده" به دلیل جسارت علمی شان تشکر می کنم.

آسیب شناسی رساله های دکتری

بسمه تعالي

پوستر اين همايش را روي تابلو اعلانات دانشگاه تربيت مدرس ديدم و عنوانش جالب به نظر رسيد. هر چند كه چندان اميدي به نتايج آن نيست!

همایش آسیب شناسی رساله های دکتری در علوم انسانی

اهداف همایش:
۱-  اولویت بندی آسیب های احتمالی در رساله های دکتری
۲- تبیین عدم انطباق انتخاب موضوع رساله با نیازهای واقعی جامعه
۳- شناخت ابعاد حقوقی و قانونی زمینه ساز آسیب های رساله های دکتری
۴- شناخت ابعاد فرهنگی و بومی زمینه ساز آسیب های رسانه های دکتری
۵- تطبیق محتوا و نتایج بدست آمده از پژوهش های انجام شده در قالب رساله با ملاکهای آسیب شناسی
۶- سنجش منابع مالی و انسانی رساله های دکتری
 
تاریخ همایش: ۱۷ الی ۱۸ بهمن ماه ۱۳۸۸
محل: سالن همایش شهید بهشتی دانشگاه علامه طباطبایی
نشانی دبیرخانه همایش: تهران، بزرگراه شهید همت، دهکده المپیک، پردیس دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، طبقه سوم، دبیرخانه همایش

تلفن:۴۴۷۳۷۵۷۱
نمابر: ۴۴۷۳۷۵۷۲
نشانی الکترونیک: disspatconfrence@atu.ac.ir    www.atu.ac.ir


آمار جالبی از وضعیت علمی بچه های دانشگاه امام صادق(ع)

بسمه تعالی

همیشه از اینکه تقدیر الهی، سرنوشت من را در دانشگاه امام صادق(ع) رقم زد و «امام صادقی» شدم، خداوند را شاکر بودم و همچنان به «امام صادقی» بودنم افتخار می کنم. خدا به آقای مهدوی کنی توفیق بدهد که در سال ۶۱ ، هنگامی که هر کس -به فراخور احساس تکلیفی که می کرد- در فکر گذران امور مقطعی کشور بود، ایشان به فکر کار تربیت نیرو با رویکرد علوم انسانی اسلامی افتاد. شاید آنچه تا بحال در دانشگاه امام صادق(ع) انجام شده، با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد، اما به هر حال همین مقدار هم در سایر مراکز آموزشی - پژوهشی کشور انجام نشده است. به جز معدود مراکزی همچون دانشگاه علوم اسلامی رضوی و موسسه امام خمینی(ره)، هنوز دغدغه تولید علوم انسانی اسلامی در دانشگاههای جمهوری اسلامی فراگیر نشده است و این مساله، از آینده آشفته وضعیت علوم انسانی در کشور خبر می دهد.

اینها به کنار...

چندی پیش، وقتی به سایت دانشگاه سری زدم، آمار قبولی دکتری را دیدم که بر افتخارات ما امام صادقیها افزود: آمار ۳۴ درصدی قبولی در مقطع دکتری! واقعا آمار بی نظیری است. یعنی از هر ۳ فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق(ع)، یک نفر در مقطع دکتری پذیرفته شده که فکر می کنم نظیری در سایر دانشگاهها نداشته باشد.

برای اطلاع بیشتر از آمار قبولیها به تفکیک رشته ها و دانشکده ها را اینجا ببینید

 

چکیده رساله

بسمه تعالی

با توجه به اینکه موضوع و طرح تحقیق (پروپوزال) رساله ام در گروه حقوق (دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس) به تصویب رسیده و زین پس باید بر روی تالیف آن متمرکز شوم، مطالب مرتبط با رساله را نیز در وبلاگ قرار خواهم داد، تا از مشورت دوستان و بازدیدکنندگان استفاده کنم. فی المقدمه، چکیده طرح (پروپوزال) را عرضه می کنم:

عنوان:
«تحلیل مبانی حقوق کیفری در پرتو اندیشه های سیاسی»

چکيده:
      مساله مهمی که در فرآیند مطالعات و پژوهش در حوزه حقوق کیفری، مورد غفلت قرار گرفته، رویکرد مبناگرایی و بازگشت به مبانی بنیادین این علم است. به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان، رشته حقوق -از جمله حقوق کیفری- رشته ای است مستقل که مفاهیم و مبانی خود را خود تبیین و تعریف می کند؛ حال آنکه در مقابل این طیف گسترده، برخی دیگر بر این باورند که حقوق کیفری، علیرغم استقلال روشی، در تعریف و تبیین مبانی و مفاهیم بنیادین خود، به ناچار ملتزم به تبعیت از تعاریف ارائه شده از سوی سایر علوم است. بر این اساس، حقوق کیفری به جهت آنکه متکفل حمایت از ارزشهای اساسی جامعه و تنظیم رابطه قهرآمیز دولت و انسان است، ناگزیر از بهره گیری از دستاوردهای مطالعات انسان شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی و... است. علاوه بر این، از آنجا که حقوق کیفری در اساسیترین نقش خود، در مقام «تحدید» یا «حمایت» از «آزادی»های افراد از طریق استفاده از «قدرت» و قوه قاهره بر آمده است، قرابت تئوریک ویژه ای با «اندیشه های سیاسی» دارد. به جهت آنکه موضوع اصلی اندیشه های سیاسی، بحث بر حدود و ثغور «آزادی‌ها» و تعریف «قدرت» و نهادهای آن است، به ناچار حقوق کیفری در قالب یک ابزار در راستای تعریف این اندیشه ها از «آزادی» و «قدرت»، وارد عمل شده و در چارچوب تعریف شده از سوی این هر اندیشه به ایفای نقش می پردازد. با این رویکرد، حقوق کیفری به عنوان یک علم پایین دستی و جزئی نسبت به فلسفه سیاسی به ایفای نقش خواهد پرداخت و ملزم خواهد بود تا در حیطه اندیشه سیاسی حاکم بر جامعه، دست به تئوری پردازی زند. بدین ترتیب، انواع حقوق کیفری به تبع انواع اندیشه های سیاسی قابل تقسیم هستند: حقوق کیفری لیبرال، حقوق کیفری محافظه کاری، حقوق کیفری کمونیستی،... . در جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به پذیرش تئوری ولایت فقیه به عنوان اندیشه سیاسی حاکم بر کشور، می توان از حقوق کیفری ولایی یاد کرد که به تبع تعریف اندیشه سیاسی ولایت فقیه از قدرت و آزادی، دارای مولفه های خاص خود است.

مقالات تمام متن فول تکست (Full-Text)

بسمه تعالی

 سایت SSRN را شاید دیده باشید.
اگر ندیده اید، حتما ببینید!
عنوان این سایت مخفف عبارت Social Science Research Network است و به طور تخصصی به مطالعات علوم انسانی اختصاص دارد.

ssrn

در این بانک مقالات - که به زبان انگلیسی است - حدود ۲۲۰ هزار مقاله تمام متن در حوزه های مختلف علوم انسانی به طور رایگان قرار داده شده است و این واقعا بی نظیر است. توصیه می کنم یک سری به آن بزنید. مقاله های آن هم عمدتا جدید و از نشریه های معتبر (نظیر آکسفورد) تشکیل شده است. لیست موضوعات را این جا ببینید.